همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

11 سال گذشت

سلام  خیلی خیلی وقتِ که نیومدم اینجا، 😉 گفتم حالا که دوباره یه ۱۲ آبانِ دیگه ای شده و ۱۱ امین سالگردِ اون عصرِ قشنگِ پاییزیِ به اون بهونه بیام اینجا یه سر بزنم و از این سوت و کوری درش بیارم و یه خبرایِ خوبی بزارم توش،😊 مهمترین خبرِ خوب اینِ که تو کمتر از ۴۰ روزِ دیگه ما صاحبِ یه جوجه ی فسقلی میشیم 🤰که چند سالی هست که منتظرش بودیم و واسه دیدن و بو کردنش سر از پا نمیشناسیم،👼 اگرچه که تو این ۸ ماه راهِ وحشتناک سختی رو اومدیم🦸‍♂️🦸‍♀️ و از شدتِ آمپول و داروهایی که من مجبور به استفاده شدم کلا کبودم که یه روزی سرِ فرصت میام همش رو اینجا تعریف میکنم و مینویسم ،🙋‍♀️ ولی خب وقتی به آذر 🌬❄❄فکر میکنم میبینم بالا...
12 آبان 1399
1